جیمز گان، یکی از شاخصترین کارگردانان نسل جدید سینمای ابرقهرمانی، این روزها در حال آمادهسازی فیلم جدیدش درباره سوپرمن است، اثری که انتظار میرود نمایی نو و شاید زیرکانه از اسطوره ابدی دیسی ارایه دهد. اما مسیر حرفهای گان، از مارول به دیسی، بیش از یک ساده جابجایی است؛ داستانی مملو از تنشهای اخلاقی، فرهنگی و صنعتی است که پیچیدگیهایی فراتر از معمولِ دنیای بلاکباسترها دارد.
برای درک بهتر این انتقال، باید نگاهی دقیق و تحلیلی به علل جدایی او از مارول انداخت، جایی که اتهامات بازنشر توییتهای قدیمی جنجالیاش باعث کهکشانی شدن بحران شد. این توییتها که شامل شوخیهای تند و تا حدی نامتعارف درباره موضوعات حساس مانند تجاوز و سوءاستفاده بود، نه تنها مخاطبان بلکه مدیران دیزنی را هم به شدت برآشفت. حذف گان از پروژه نگهبانان کهکشان ۳ نمونهای ملموس از کاتالیزورهای فرهنگی و فشار رسانهای است که گاهی چهرههای برجسته را از مسیر خود خارج میکند.
از منظر جامعهشناسی سینما، واکنش دیزنی آنچنان که در عرصه رسانهها بازتاب یافت، نشاندهنده تقابل دو قطب فرهنگی در عصر دیجیتال است: یک سو حمایت بیقید و شرط از اصلاحگریهای اخلاقی (به ویژه درباره بازیگران و هنرمندان) و سوی دیگر تلاش برای حفظ آزادی هنری، که گان خود از آن به عنوان شوخیهای ناموفق یاد کرد و تقاضای بخشش عمومی نمود. این کشمکش در قالب روابط عمومی استودیوها، به ویژه عظیمترین کمپانی فیلمسازی جهان، به شکلی دراماتیک در آمد که در نهایت منجر به اخراج اول و بعدها بازگرداندن او شد.
اما واقعیت این است که جدایی نسبی و موقت از مارول، فرصت طلایی برای گان بوده است تا نمایندهای تازه و جسورانه برای دیسی شود. با قبول هدایت پروژه جوخه انتحاری و سپس انتصاب مشترک او و پیتر سفارن به سمت مدیران ارشد دیسی استودیوز، گان وارد دورهای شد که با حمایت کامل از خلاقیت خود، به بازسازی و تغییر مسیر برند دیسی در سینما پرداخت. این تحول نشان میدهد چطور یک کارگردان میتواند میان دو رکن ابرقهرمانی که گاه در سایه رقابتهای اقتصادی و فرهنگی قرار دارند، یک صفحه جدید بازکند.
ساختار روایی آثار گان، مبتنی بر ترکیبی از عناصر طنز سیاه، نقد اجتماعی زیرپوستی و شخصیتپردازی پیچیده است، مواردی که در نگهبانان کهکشان و جوخه انتحاری به خوبی دیده شدند. این ویژگیهای تماتیک حالا نویددهنده تحولی جالب و قابل توجه در فیلم پیش رو با عنوان سوپرمن هستند، اثری که انتظار میرود فراتر از کلیشههای معمول ابرقهرمانی، به پیچیدگیهای شهرت، مسئولیت و ابرقهرمانبودن بپردازد.
تجربه شخصی گان، رخدادهای جنجالی گذشته و نهایتاً پذیرش دوباره توسط دنیای سینما، نه تنها نمونهای از چرخشهای توطئهآمیز دنیای هالیوود است، بلکه گویای پیچیدگیهای اخلاقی و هنری است که خالقان آثار پرفروش باید با آن مواجه شوند. در این میان، سوالهای متعددی مطرح میشود: آیا حریم آزادی هنری باید محدود به خط قرمزهای فرهنگی امروز باشد؟ آیا امکان تغییر و رشد برای کارگردانانی که در گذشته مرتکب اشتباهاتی شدهاند وجود دارد؟ دیسی در این بازی، چگونه از گان به عنوان نماد نسل جدید بهره میبرد؟
برای علاقمندان به سینمای ابرقهرمانی، شناخت دقیقتر سیر تحولات شغلی جیمز گان، فرصتی است برای درک بهتر پیچیدگیهایی که پشت ساخت فیلمهای کمرنگتر از آنچه در ظاهر میبینیم، نهفته است. این مسیر نه تنها نشاندهنده تغییرات استراتژیک استودیوها در دنیای سینماییشان، بلکه انعکاسی است از چالشهای گریزناپذیر فرهنگ و تجارت در عالم هالیوود.