صفحه اصلی > سریال و انیمه و دسته‌بندی نشده : نقد و بررسی انیمه لازاروس: انیمه‌ای فراتر از ژاپن، با چاشنی جان ویک!

نقد و بررسی انیمه لازاروس: انیمه‌ای فراتر از ژاپن، با چاشنی جان ویک!

زمان مطالعه: 9 دقیقه


انیمه لازاروس (Lazarus) در دنیایی که هر فصل با ده‌ها عنوان جدید پر می‌شه، با سرعتی چشمگیر تونسته نگاه‌ها رو به خودش جلب کنه. موفقیتش فقط به خاطر اسم بزرگ پشتشه نیست؛ بلکه نتیجه‌ی یه ترکیب هوشمندانه از اکشن خالص، داستان‌سرایی پرتنش و طراحی بصری نفس‌گیره. انیمه‌ای که خیلی‌ها همین حالا ازش به عنوان بهترین انیمه‌ی بهار ۲۰۲۵ یاد می‌کنن. اما واقعاً چی باعث شده که این سریال این‌قدر پر سر و صدا بشه؟ چه چیزهایی تو ساختارش هست که حتی منتقدهای سخت‌گیر هم نمی‌تونن نادیده‌اش بگیرن؟
بیاین جزئیات این انیمه رو با هم بررسی کنیم و ببینیم چرا لازاروس انیمه‌ایه که واقعاً نباید از دستش داد.


انیمه‌ی لازاروس یکی از اون پروژه‌های اوریجیناله که تو بهار ۲۰۲۵ حسابی سروصدا کرده. این سریال رو شینیچیرو واتانابه (Shinichirō Watanabe) ساخته؛ کسی که قبلاً با آثاری مثل کابوی بیباپ (Cowboy Bebop) و سامورای چامپلو (Samurai Champloo) نشون داده چقدر تو ساختن دنیاهای خاص و متفاوت مهارت داره.

داستان انیمه تو سال ۲۰۵۲ می‌گذره؛ زمانی که یه دانشمند معروف به اسم دکتر اسکنر (Dr. Skinner) دارویی به اسم هپنا (Hapna) می‌سازه …

که باعث می‌شه آدم‌ها هیچ دردی حس نکنن. همه فکر می‌کنن دنیا قراره بهتر بشه، ولی سه سال بعد، همین دکتر برمی‌گرده و یه حقیقت ترسناک رو فاش می‌کنه: این دارو باعث مرگ همه‌ی کسایی می‌شه که ازش استفاده کردن! از همین‌جا یه بحران جهانی شروع می‌شه. برای نجات دنیا، یه گروه نخبه بین‌المللی به اسم لازاروس تشکیل می‌شه که فقط ۳۰ روز فرصت دارن تا اسکنر رو پیدا کنن و شاید راه‌حلی برای این فاجعه پیدا کنن. اگه دنبال یه انیمه‌ی متفاوت، عمیق و در عین حال اکشن‌محور می‌گردی، حتماً باید یه فرصت به Lazarus بدی.

انیمه لازاروس، ترکیبی هوشمندانه از ژانرهای مختلف

لازاروس فقط یه انیمه‌ی اکشن با صحنه‌های مبارزه‌ی خوش‌ساخت نیست؛ این سریال از همون قسمت اول نشون می‌ده که قراره پا فراتر بذاره و لایه‌های پیچیده‌تری رو به مخاطب ارائه بده. ما با یه ترکیب استادانه از ژانرهای علمی‌تخیلی (Science Fiction)، اکشن (Action)، معمایی (Mystery)، و حتی فلسفی (Philosophical) طرفیم. در ظاهر، شخصیت‌ها درگیر مأموریتی جهانی برای نجات بشریت هستن، اما در عمق داستان، با سؤالاتی روبه‌رو می‌شیم که خیلی شخصی‌تر و درونی‌ترن.

این انیمه به‌طور غیرمستقیم دست می‌ذاره روی مفاهیمی مثل اختیار، مرز بین علم و اخلاق، و اعتماد یا بی‌اعتمادی به پیشرفت‌های تکنولوژیک. هپنا، این داروی عجیب، استعاره‌ای از وعده‌های دروغین علم در دنیای مدرنه؛ چیزی که قراره درد رو حذف کنه ولی در نهایت، انسان‌ها رو به مرگ نزدیک‌تر می‌کنه. حتی انتخاب اسم لازاروس (اشاره به شخصیتی در انجیل که از مرگ بازمی‌گرده) هم نشون‌دهنده‌ی مضمون‌های عمیق‌تریه که با بازگشت، رستاخیز و نجات گره خورده.

در دل هر تعقیب و گریز یا مبارزه‌ی نفس‌گیر، یه لایه‌ی فکری نهفته‌ست. این همون چیزیه که انیمه‌های واتانابه رو خاص می‌کنه: استفاده از ژانر برای گفتن چیزهایی که معمولاً در انیمه‌های اکشن دیده نمی‌شن. انیمه لازاروس با این ویژگی‌ها نه‌فقط به یه اثر سرگرم‌کننده تبدیل شده، بلکه به چالشی فکری برای بیننده هم بدل شده؛ اثری که تماشاش فقط یه تجربه‌ی هیجان‌انگیز نیست، بلکه بعدش هم ذهنت رو مشغول نگه می‌داره.

بازگشتی به روح دهه ۹۰ با انیمه لازاروس، با چاشنی مدرن

یکی از ویژگی‌هایی که لازاروس رو از باقی انیمه‌های این فصل متمایز می‌کنه، فضاسازی بصری و حال‌وهوای نوستالژیکش هست. این سریال با الهام مستقیم از انیمه‌های دهه ۱۹۹۰، دنیایی خلق کرده که هم برای مخاطب‌های قدیمی آشناست و هم برای نسل جدید تازه و متفاوت به نظر می‌رسه. استفاده از رنگ‌های نئونی تند و درخشان، نورپردازی‌های تضاددار، و ترکیبشون با فضاهای شهری سایبرپانکی، حس و حالی شبیه به خاطرات گذشته داره؛ اما به‌روز و با اجرای امروزی.

اگر با آثاری مثل آکیرا (Akira) یا روح درون پوسته (Ghost in the Shell) خاطره داری، احتمالاً همون حس غرق‌شدن در فضای شهری دیستوپیایی، اون دوربین‌های سینمایی که به‌جای صرفاً دنبال کردن صحنه، خودشون شخصیت دارن، و اون صداگذاری کوبنده و فضا‌ساز که در خدمت روایت کار می‌کنه، در انیمه لازاروس هم سراغت میاد. ولی چیزی که اینجا فرق داره، ترکیب استادانه‌ی این عناصر با ریتم مدرن و سرعت بالای روایته؛ یه جوری که نه‌تنها احساس نوستالژی می‌کنی، بلکه هم‌زمان در دل آینده هم قدم می‌زنی.

انیمه لازاروس تونسته این تعادل رو حفظ کنه؛ یعنی بدون اینکه صرفاً ادای آثار کلاسیک رو دربیاره، هویت بصری خودش رو خلق کنه؛ چیزی که نه صرفاً تقلید، بلکه ادای احترام آگاهانه به دوران طلایی انیمه محسوب می‌شه.

گرافیکی که نفس‌تو بند میاره؛ لازاروس شاهکار بصری جدید ماپا

وقتی اسم استودیو ماپا (MAPPA) میاد، دیگه تقریباً همه می‌دونن قراره با یه تجربه‌ی بصری خفن طرف باشیم. این استودیو تو سال‌های اخیر با ساخت انیمه‌هایی مثل جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen)، چین‌ساو من (Chainsaw Man)، بننا فیش (Banana Fish)، یاسوکه (Yasuke) و دورورو (Dororo) نشون داده که استانداردش در انیمیشن‌سازی، یه سطح بالاتره. اما با همه‌ی این موفقیت‌ها، خیلی‌ها معتقدن که انیمه لازاروس تا این‌جا بصری‌ترین، صیقلی‌ترین و بی‌نقص‌ترین اثر ماپاست و حتی از نظر کیفیت از کارهای قبلی خودش هم جلو زده.

از همون اولین ثانیه‌های اپیزود اول، با یه مقدمه‌ی تصویری نمادین و سورئال روبه‌رو می‌شیم که بیشتر به یه تجربه‌ی هنری شبیهه تا صرفاً معرفی داستان. این افتتاحیه فقط یه مقدمه نیست؛ یه بیانیه‌ست. و خوشبختانه، باقی اپیزود هم با همون سطح از کیفیت خیره‌کننده‌ی تصویری ادامه پیدا می‌کنه. اما اون‌جایی که واقعاً ماپا قدرت خودش رو به رخ می‌کشه، توی صحنه‌های اکشنه؛ جایی که چاد استاهلسکی (Chad Stahelski)، کارگردان سری فیلم‌های جان ویک (John Wick)، وظیفه‌ی طراحی و کارگردانی اکشن رو برعهده داشته.

تو همین اپیزود اول، کاراکتر اکسل (Axel) حرکات پارکور و نبردهایی انجام می‌ده که آدمو یاد تجهیزات مانور ۳۶۰ درجه تو اتک آن تایتان (Attack on Titan) می‌ندازه! و ماپا با یه ترکیب بی‌نظیر از شات‌های وسیع سینمایی و کلوزآپ‌های دقیق، موفق می‌شه اون حس قدرت، سرعت و مهارت شخصیت رو دقیق و بی‌نقص به تصویر بکشه؛ بدون اینکه تماشاگر حتی یه فریم گیج بشه.

نکته‌ی مهم اینه که کیفیت انیمیشن تو تمام لحظات حفظ می‌شه؛ حتی تو صحنه‌هایی که خبری از اکشن نیست. حرکات نرم، طراحی دقیق کاراکترها، و فضاسازی بی‌نظیر شهر آینده‌گرای بابلونیا (Babylonia) باعث می‌شن احساس کنیم با یه دنیای واقعی طرفیم، نه فقط یه طراحی دوبعدی. از نظر بصری، انیمه لازاروس یه اثر هنری تمام‌عیاره؛ دنیایی زنده و تنفس‌دار که تماشاش خودش یه تجربه‌ست.

انیمه لازاروس با داستانی کاملاً اوریجینال؛ ریسک بزرگ با نتیجه‌ی درخشان

یکی از چیزهایی که لازاروس رو از خیلی از انیمه‌های پرفروش امروزی متمایز می‌کنه، اینه که هیچ منبع مانگایی نداره؛ یعنی کاملاً اوریجیناله و از پایه برای فرمت تلویزیونی نوشته شده. تو دنیای انیمه که بیشتر استودیوها ترجیح می‌دن سراغ اقتباس از مانگا، لایت‌ناول یا بازی‌های محبوب برن، ساختن یه سریال با این مقیاس از صفر، اون هم بدون پشتوانه‌ی طرفداران قبلی، واقعاً یه ریسک بزرگ محسوب می‌شه.

اما همین ریسک، به انیمه لازاروس یه مزیت بزرگ داده: چون از همون ابتدا برای تلویزیون طراحی شده، روایتش انسجام بیشتری داره، شخصیت‌پردازی‌اش منظم‌تره، و داستان قدم به قدم با ریتم درستی پیش می‌ره. از طرف دیگه، چون مخاطب‌ها نمی‌تونن از قبل تو مانگا یا منابع دیگه چیزی درباره داستان بخونن یا اسپویل بشن، یه تجربه‌ی جمعی واقعی به‌وجود میاد؛ همه با هم پیش می‌رن، شوکه می‌شن، حدس می‌زنن، و داستان رو کشف می‌کنن.

اگه این مدل موفقیت‌آمیز باشه، می‌تونه راه رو برای سرمایه‌گذاری بیشتر روی پروژه‌های اوریجینال باز کنه؛ آثاری که به‌جای تکرار فرمول‌های قبلی، جسارت خلق دنیاهای جدید و روایت‌های تازه رو دارن. انیمه لازاروس با همین ساختار خاصش، نه‌فقط یه انیمه‌ست، بلکه یه نمونه‌ی الهام‌بخش برای آینده‌ی تولید انیمه‌ها هم محسوب می‌شه.

لازاروس جایی که هالیوود با انیمه تلاقی می‌کنه!

یکی دیگه از ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد انیمه لازاروس اینه که یه ترکیب کاملاً جسورانه بین انیمه‌ی ژاپنی و سینمای اکشن هالیوودیه. این سریال نه‌فقط از نظر تصویر و اجرا حرفه‌ایه، بلکه پشت‌صحنه‌اش هم نشون می‌ده با یه پروژه‌ی بین‌المللی و پرخرج طرفیم. چاد استاهلسکی (Chad Stahelski)، کارگردان سری فیلم‌های جان ویک (John Wick)، مسئول طراحی صحنه‌های اکشن انیمه‌ست و این انتخاب به‌شدت روی کیفیت مبارزات تأثیر گذاشته.

صحنه‌های نبرد در لازاروس شبیه هیچی نیستن که قبلاً تو انیمه‌ها دیدیم؛ حرکت‌ها دقیقاً مثل صحنه‌های مبارزه‌ی فیزیکی در فیلم‌های اکشن درجه‌یک هالیوود طراحی شدن، با ریتم بالا، برداشت‌های حساب‌شده، و حس وزن واقعی تو ضربات و برخوردها. حالا این رو بگذار کنار طراحی بصری خاص انیمه، و می‌رسی به چیزی که نه فقط یه انیمه ژاپنیه، نه صرفاً یه اکشن هالیوودی، بلکه ترکیب بی‌سابقه‌ای از هر دو دنیاست.

از موسیقی متن هم نباید گذشت. همکاری با موزیسین‌هایی مثل کماسی واشینگتن (Kamasi Washington)، بونوبو (Bonobo) و فلواتینگ پوینتس (Floating Points)، فضای موسیقی رو وارد سطحی کرده که معمولاً تو فیلم‌های سینمایی بین‌المللی می‌بینیم، نه انیمه‌های سریالی. نتیجه‌اش؟ یه تجربه‌ی چندلایه، چشم‌نواز و گوش‌نواز که هم به طرفدارای انیمه جواب می‌ده، هم به کسایی که از دنیای سینما میان و دنبال کیفیت روایی و بصری بالا هستن.

ترکیب هالیوود و انیمه فقط به اکشن محدود نمی‌شه؛ تو طراحی شخصیت‌ها هم واضحه. تیم لازاروس یه گروه متنوع از کاراکترهاست؛ از نژادها و پس‌زمینه‌های فرهنگی مختلف. تو همون اپیزود اول، حضور یه شخصیت سیاه‌پوست با طراحی خاص و حضور پررنگ حس می‌شه. و مهم‌تر از همه، حضور کریستین (Christine)، زنی روس با شخصیت رک و سرزنده که با موتور سنگینش در خیابون‌های فیوچرستیک شهر بابلونیا (Babylonia) ویراژ می‌ده و ترکیبش با طراحی شهری مدرن، حس ناب اکشن آمریکایی رو زنده می‌کنه و حضورش نشونه‌ی روشنیه از این‌که انیمه لازاروس فقط یه اثر ژاپنی نیست، بلکه از اول با یه دیدگاه جهانی طراحی شده.

تماشا کردن لازاروس چرا لازمه؟

لازاروس فقط یه انیمه‌ی دیگه نیست؛ یه تجربه‌ی متفاوت و خلاقانه‌ست. نه اقتباسه، نه تکراری. با صحنه‌های اکشن طراحی‌شده توسط کارگردان جان ویک، داستان اورجینال، فضای سایبرپانکی و شخصیت‌هایی که تنوع و هویت واقعی دارن، این انیمه نشون می‌ده هنوز می‌شه با یه قصه‌ی جدید همه رو غافلگیر کرد.

اگه دنبال یه اثر متفاوت، جدی، و سینمایی می‌گردی، انیمه لازاروس یه انتخاب قطعیه.


از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:

پرستو ساران

مقالات مرتبط

وقتی داستان عوض می‌شه: تفاوت‌های سریال The Last of Us با بازی

فصل دوم برگشته، ولی همه‌چی مثل بازی نیست! تو این مقاله قراره تفاوت‌های سریال The Last of Us با بازی رو در ۱۵ مورد مهم و پرجزئیات بررسی کنیم؛ از مرگ جوئل تا رابطه‌ی الی و دینا و حتی سرنوشت بعضی شخصیت‌ها.

وقتی هری پاتر وارد دنیای سیت‌کام می‌شه؛ جزئیات سریال جدید دنیل رادکلیف را اینجا بخوانید!

سریال جدید دنیل رادکلیف از NBC قراره پاییز امسال پخش بشه. با جزئیات این پروژه، نقش متفاوتش و تیم خلاق ۳۰ راک آشنا شو!

تریلر فصل سوم اسکویید گیم منتشر شد!

تریلر فصل سوم سریال اسکوئید گیم منتشر شد! تو این مطلب، خلاصه داستان، تحلیل تریلر و زمان پخش این فصل پایانی رو با هم بررسی می‌کنیم.

اردیبهشت 16, 1404

دیدگاهتان را بنویسید