صفحه اصلی > کتاب و بازی تاج و تخت و پیشنهاد ویژه‌ی سردبیر و خاندان اژدها : تفاوت کتاب و سریال «خاندان اژدها»-اپیزودهای ششم تا دهم

تفاوت کتاب و سریال «خاندان اژدها»-اپیزودهای ششم تا دهم

زمان مطالعه: 9 دقیقه


امروز آخرین قسمت «خاندان اژدها» (House of the Dragon)، اولین اسپین‌آف از مجموعه‌ی «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) هم پخش شد و فصل اول این سریال هم به پایان رسید. حالا که تقریبا خیلی از فن‌ها پا به پای مجموعه پیش رفتن و خیالمون از اسپویل شدن راحته، میتونیم یه مقاله داشته باشیم راجع به تفاوت‌های کتاب و سریال. پس با فانتزی‌مگ همراه باشین!

این مقاله در دو بخش منتشر شده، برای مطالعه‌ی بخش اول به پست تفاوت کتاب و سریال «خاندان اژدها»-اپیزودهای اول تا پنجم سر بزنین.


  • صمیمیت رینیرا و لینا

قسمت ششم سریال با پرشی ۱۰ ساله از قسمت قبلی آغاز میشه که در این یک دهه اتفاقات مهمی هم رخ داده. «رینیرا» (Rhaenyra Targaryen) و «لینور» (Laenor Velaryon) حالا دارای ۳ فرزند هستن ولی برخلاف روایت سریال، در «دراگون استون» (Dragonstone) و به دور از «آلیسنت» (Alicent Hightower) و هیاهوی «رد کیپ» زندگی میکنن. اما یکی از بزرگترین تغییرات سریال نسبت به کتاب محل زندگی «دیمون» و «لینا»ست. در کتاب این زوج تا قبل از به دنیااومدن فرزند سومشون به عنوان مهمان در پنتوس حضور دارن و بعدش به «دریفت‌مارک» نقل مکان میکنن تا به «رینیرا» و «لینور» نزدیک باشن. این تصمیم سازندگان باعث شد تا صمیمیت بسیار زیاد بین «لینا» و ر«ینیرا» رو که در کتاب توصیف شده، شاهد نباشیم. در کتاب شاهدخت در تمام طول زایمان و تا زمان مرگ «لینا» (Laena Targaryen) در کنارش حضور داره.

با آن‌که علت مرگ لینا مشابه کتاب روایت شده، ولی نحوه‌ی مرگش کاملا متفاوت بود. در کتاب ذکر شده که لینا در هنگام زایمان می‌میره ولی تیم نویسندگان سریال تصمیم گرفتند تا مرگی دراماتیک و دردناک نصیب این شخصیت بشه. «لینا» مثل سربازانی که ترجیح میدن شمشیر در دست بمیرن؛ مرگ به‌وسیله‌ی «ویگار» رو به مرگ بر اثر خونریزی زایمان ترجیح میده.

تاریخ خاندان تارگرین؛ از «خاندان اژدها» تا «بازی تاج و تخت»

  • علت آتش‌سوزی «هرنهال» در کتاب مشخص نیست.

می‌رسیم به یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات در زندگی «رینیرا» یعنی مرگ «سِر هاروین استرانگ» (Ser Harwin Strong) و پدرش «لرد لیونل استرانگ» (Lord Lyonel Strong) در آتش سوزی «هرنهال». کتاب اشاره‌ایی به فرد خاصی نداره و مقصرین زیادی مثل «ویسریس» (King Viserys I Targaryen)، «دیمون» (Damemon Targaryen) و «لاریس استرانگ» (Larys Strong) رو برای این آتش‌سوزی پیشنهاد میده؛ اما در سریال به صراحت «لاریس استرانگ» رو به عنوان مقصر اصلی معرفی میکنه. جنایتکاری که برای نزدیک شدن به ملکه، با بی‌رحمی پدر و برادرش رو به قتل میرسونه. 

به شباهت‌ کاراکترهای سریال گیم آوترونز و خاندان اژدها توجه کرده بودین؟

  • در داستانِ کتاب دیمون و رینیرا، لینور رو به قتل میرسونن.

سریال نسبت به «لینور» و سرنوشتش بسیار مهربانانه رفتار میکنه؛ در کتاب «کارل کوری» (معشوقه‌ی لینور) واقعا به او و خانواده‌اش خیانت میکنه و با بی‌رحمی «لینور» رو به قتل میرسونه، تا «دیمون» بتواند به راحتی با «رینیرا» ازدواج کنه. اما در سریال «رینیرا» «لینور» رو از این ازدواج ناخواسته و اجبار به مخفی کردن هویتش رهایی میده و او رو به دل ماجراجویی و آزادی میفرسته. اما از اونجایی که هر اژدها تا زمانی که سوارش زنده باشه، سوار جدیدی نمی‌پذیره؛ احتمالا در قسمت‌های آینده اشاره‌ایی به مرگ «لینور» داشته باشیم امیدواریم وارث «دریفت مارک» (Driftmark) شاد و رها، شاید در یک نبرد، در حالی که به هیجان و شکوه مدنظرش رسیده، بمیره. 

  • داستان ایموند یک چشم و درگیری دو دوست قدیمی

در کتاب، «ایموند» (Aemond)، «ویگار» اژدهای «لینا» رو در مراسم ختم «لینور» تصاحب می‌کنه. در کتاب شاهزاده «جافری» ۳ ساله (Joffrey Velaryon)، ایموند رو در حال نزدیک شدن به این اژدها میبینه و سعی میکنه تا جلویش رو بگیره ولی موفق نمیشه؛ زمانی که «ایموند» مشغول پرواز با «ویگار» هست،‌ «جافری» به سراغ برادرانش، «جیسریس» (Jacaerys Velaryon)، و «لوسریس» (Lucerys Velaryon) میره تا به کمکش بیان. بعد از فرود آمدن «ایموند»، دعوا  و درگیری بین بچه‌ها آغاز میشه و در این حین «ایموند» یک چشمش رو از دست میده. در ادامه در سریال میبینیم که درگیری و مشاجره‌ی بین دو مادر بسیار پر تنش و فیزیکی میشه و «آلیسنت» به «رینیرا» حمله می‌کنه و با خنجر ساعدش رو زخم میکنه. در کتاب «آتش و خون» اما «ویسریس» به «آلیسنت» و «رینیرا» دستور میده تا همدیگر رو در آغوش بگیرن و اون‌ها هم به‌خاطر شاه پیر، این‌کار رو با اکراه و در حالیکه از هم کینه دارن انجام میدن.

کتاب «خیزش اژدها: تاریخ تصویری خاندان تارگرین، جلد اول» منتشر شد!

  • حذف کوچکترین پسر «آلیسنت» و «ویسریس»

تا این زمان و در طول سریال اشاره‌ایی به کوچکترین فرزند «آلیسنت» و «ویسریس» یعنی «دیرون تارگرین» نشده اما با توجه به گفته‌هایِ خالقِ وستروس و با توجه به نقش مهم «دیرون» (Daeron I Targaryen) و اژدهایش «تساریون» (Tessarion) در جنگ‌های آینده، غیبت این شخصیت همیشگی نخواهد بود.

«جورج آر.آر. مارتین» (George R. R. Martin) در وبلاگش این مسئله رو به طور کامل توضیح داده: “بله، ملکه آلیسنت چهار فرزند برای ویسریس به‌دنیا آورد، سه پسر و یک دختر.” مارتین تأیید می‌کند: “جوان‌ترین پسر آن‌ها در اولدتاون است. فقط وقت نداشتیم که در این فصل روی او کار کنیم.” خوانندگان کتاب «آتش و خون» خوب میدونن که «دیرون» تا زمان شروع جنگ‌ها در داستان نیست و اولین بار با ارتش «های‌تاور» دیده میشه؛ اما اشاره‌ایی کوچک به این شخصیت در طول سریال، قطعا به شخصیت‌پردازیِ بهتر «دیرون» کمک میکرد. «اولدتاون» (Oldtown) مقر خاندان «های‌تاور» (House Hightower) (خانواده‌ی ملکه آلیسنت) و همچنین محل «سیتادل» هست؛ به همین جهت برای پسر کوچک‌تر پادشاه که احتمالا هيچ‌وقت «تخت آهنین» (The Iron Throne) رو به ارث نبره، مقصد مناسبی باشه.


از دنیای فانتزی محبوبتون بیشتر بخونین:

پرستو ساران

مقالات مرتبط

بازتعریف شخصیت لیتل فینگر؛ نگاهی به تفاوت داستان در سریال بازی تاج و تخت و کتاب‌های مارتین

در سریال بازی تاج و تخت، تغییرات گسترده‌ای در داستان لیتل فینگر رخ داد که باعث ناامیدی هواداران و جورج آر. آر. مارتین شد. در مقابل، نویسنده تاکید دارد که در رمان‌ها این شخصیت هرگز سانسا را به دست رامزی بولتون نمی‌سپارد و تغییرات سریالی نه تنها به شخصیت لیتل فینگرضربه زد بلکه بار سنگینی بر روان سانسا افزود.

آیمون تارگرین: کلیدی‌ترین چهره در اسپین‌آف جدید گیم آو ترونز

آیمون تارگرین که در سریال گیم آو ترونز بیشتر به عنوان مستر نگهبانان شب شناخته می‌شود، قرار است در اسپین‌آف جدید شوالیه‌ی هفت پادشاهی: شوالیه‌ی پرچین نقشی کلیدی و تاثیرگذار داشته باشد.

رودهای لندن؛ آواز جادو بر سنگ‌فرش‌های خیس و سایه‌های جنایت

سریالی تازه در راه است که بر اساس مجموعه پرفروش و تحسین‌شده رودهای لندن اثر بن آرانویچ ساخته می‌شود؛ داستانی که با پیوند ظریف و در عین حال جسورانه‌ای از پلیسی و فانتزی، شهری زنده و رازآلود به نام لندن را مقابل چشمان مخاطب می‌نشاند. در این روایت، لندن تنها یک پس‌زمینه نیست، بلکه خود به یک شخصیت بدل می‌شود؛ جایی که رودها الهه دارند، ارواح در سایه‌ها پرسه می‌زنند و پلیسی جوان، پیتر گرانت، به نخستین شاگرد جادوگری در هفتاد سال اخیر بدل می‌شود تا میان قتل‌ها و معماهای جنایی، پرده از دنیایی سحرآلود بردارد.

تیر 7, 1404

دیدگاهتان را بنویسید