در تقاطع میان دنیای فانتزی و واقعیت کیهانی، گاه تصاویری پدید میآید که نه تنها توجه علاقهمندان به علم نجوم را جلب میکند، بلکه یادآور نمادهای فرهنگی است که در طول دههها در ذهن ما حک شدهاند. اینبار، یک سیاهچاله در کهکشانی دوردست به نام PKS 1424+240 تلسکوپهای جهان را متعجب کرده است. این سیاهچاله به شکل شگفتانگیزی شبیه به «چشم سائورون»، برج مشهور داستانهای «ارباب حلقهها» شباهت دارد! با فانتازیو همراه باشید.
چشم سائورون در کهکشانی به نام PKS 1424+240

سیاهچالهها به عنوان یکی از پیچیدهترین رازهای جهان، مدتهاست که موضوع مطالعات علمی جدی و الهامبخش هنرمندان بودهاند. انفجارگر کهکشانی، سیاهچالهای است که در مرکز یک کهکشان فعال، بستههای انرژی را مانند ستونهای نور به فضا پرتاب میکند. این بستههای انرژی، پدیدههایی هستند که دانشمندان معتقدند میتوانند ذرات را به سطوح انرژی نامتصوری برسانند و در فرآیندی که هنوز کامل درک نشده، تابشهای گاما و نوترینو تولید کنند.
مطالعه تازهای که در مجله Astronomy & Astrophysics منتشر شده است، روی انفاجرگرهای کهکشان PKS 1424+240 تمرکز دارد. پژوهشگران با استفاده از تکنیک تداخلسنجی، خط پایه بسیار بلند (VLBI) که ترکیبی از رادیو تلسکوپهای سرتاسر جهان است را ثبت و تصویری با وضوح بالا از بسته انرژی رادیویی این سیاهچاله به دست آوردند. این بسته انرژی ثبت شده، برخلاف تصور اولیه، حرکتی کندتر از حد تصور داشت، اما نور و انرژی ساتعشده آن بسیار قوی بود. این پدیده در واقع تناقضی علمی بوده که به «بحران ضریب داپلر» معروف شده است.

اما آنچه بیش از همه جلب توجه میکرد، ظاهر خاص این سیاهچاله بود. پدیدهای که نوری خیرهکننده را به همراه شعلههایی خروشان، همانند چشم برافراشته سائورون بر بلندای باراد-دور، قصر تاریک ارباب حلقهها از خود ساتع میکرد. به لحاظ علمی، این مطالعه نشان داده است که بسته رادیویی این انفجار به طور مستقیم به سمت زمین نشانه رفته است و این جهتگیری باعث افزایش روشنایی و انرژی مشاهده شده به واسطه پدیدهای به نام تقویت نسبیتی یا relativistic beaming میشود. همچنین، شواهدی به جا مانده از میدان مغناطیسی این پدیده، حاکی از جریان الکتریکی در آن است. این یافتهها نه تنها معمای تضاد حرکت کند جت و انرژی بالا را حل میکند، بلکه نشان میدهد چگونه نمایش دیداری یک سیاهچاله میتواند درک ما از ذرات پرانرژی و تابشهای کیهانی را بهبود بخشد.

مطالعاتی از این دست، یادآور آن است که هرچند فضای بیکران و سیاهچالهها از ما میلیونها سال نوری فاصله دارند، اما حتی تصویر آنها میتواند ما را به مفاهیمی ادبی و فرهنگی، از جمله اسطورههای داستانهایمان نزدیک کنند. از منظر سینمایی و فرهنگی، این نوع تشابهات بستر مناسبی برای ارتباط میان علم و فرهنگ عامه فراهم میآورد. این که یک پدیده نجومی، به زیبایی شبیه به یک نیروی شرور در داستانهای فانتزی باشد، نشان از قدرت تصویرسازی انسان دارد و میتواند جرقهای برای علاقهمندان به هر دو زمینه، جهت تعمق و پژوهش بیشتر باشد.