صفحه اصلی > سینما : نقد و بررسی فیلم ترسناک Until Dawn (۲۰۲۵)

نقد و بررسی فیلم ترسناک Until Dawn (۲۰۲۵)

تا طلوع (Until Dawn) ساخته دیوید اف. سندبرگ، مثل یه جور هوای تازه برای ریه‌های ژانر وحشت‌پسند‌هاست؛ فیلمی که می‌شه گفت با جسارتی آشکار، از تمام المان‌های ترسناک که در طول سال‌ها امتحان خودشون رو پس دادن، به‌طرزی ماهرانه بهره می‌بره. بیاین امروز با هم بریم سراغ جزئیات این فیلم هیجان‌انگیز و ببینیم دقیقاً چی باعث می‌شه که دیدنش واجب باشه!


داستان Until Dawn؛ از کلیشه تا خلاقیت

داستان از جایی شروع می‌شه که کلوور (الا روبین) یک سال بعد از ناپدید شدن خواهرش، به‌همراه گروهی از دوستانش راهی دره‌ای دورافتاده می‌شه. اون‌ها مثل سایر فیلم‌های ترسناک به شکل کلیشه‌ای، در ساختمونی متروکه پناه می‌گیرن، اما طولی نمی‌کشه که با کابوسی مواجه می‌شن، که دقیقا برخلاف سایر فیلم‌های ترسناک، هر شب شکل تازه‌ای به خودش می‌گیره، از قاتل‌های نقاب‌دار گرفته تا موجودات تاریکی که حتی اسمشون هم لرزه به تن آدم می‌ندازه. این گروه توی یه حلقه زمانی عجیب گرفتار می‌شن و هر بار دوباره از اول شب بیدار می‌شن، تا شاید زنده به طلوع برسن…

این فیلم در واقع اقتباسی آزاد از بازی ویدیویی تحسین‌شده Until Dawn محصول ۲۰۱۵ است که توسط استودیو Supermassive Games ساخته شد و کمپانی Sony Interactive Entertainment منتشرش کرد. اون بازی با ترکیب داستان شاخه‌ای، انتخاب‌های اخلاقی که سرنوشت شخصیت‌ها رو عوض می‌کرد و فضایی که پر بود از ارجاعات به ژانر اسلشر، تونست به یکی از موفق‌ترین آثار تعاملی در ژانر وحشت تبدیل بشه. حالا نسخه سینمایی Until Dawn با حفظ همین روح و حتی آوردن برخی همانندی‌های مستقیم (مثل فضای کوهستانی دورافتاده، جوان‌هایی که به سفر تفریحی رفتن و گرفتار موجودات مرگبار می‌شن) تلاش کرده تجربه‌ای نزدیک به اصل ماجرا رو بسازه، اما این‌بار بدون دخالت انتخاب‌های بازیکن، بلکه به‌عنوان کابوسی تماشاچی‌محور که مستقیم روی صندلی سینما می‌خکوبت می‌کنه. این فیلم نشون می‌ده که چطور قصه‌های تعاملی بازی‌ها می‌تونن بستر خوبی برای روایتی ترسناک و پرپیچ‌وخم روی پرده سینما باشن.

فیلم با بودجه ۱۵ میلیون دلاری ساخته شد و تونست بیش از ۵۳ میلیون دلار فروش جهانی داشته باشه. گرچه منتقدان در راتن تومیتوز نمره متوسط ۵۳٪ و در متاکریتیک امتیاز ۵۱ از ۱۰۰ بهش دادن، اما حتی همون نقدها هم اغلب روی یک نکته توافق داشتن: Until Dawn با تمام کلیشه‌های وحشت بازی می‌کنه و با ذوقی خلاقانه، اونا رو طوری بازآفرینی می‌کنه که انگار داریم قصه‌ای کاملاً تازه می‌بینیم.

بازی با تمام زیرژانرهای وحشت در Until Dawn

یکی از جذاب‌ترین و شاید حتی هولناک‌ترین ویژگی‌های Until Dawn، اینه که ژانر وحشت رو نه فقط به‌صورت یه پوسته، بلکه به‌شکل لایه‌لایه و پرجزئیات، مثل پوست کندن پیاز، جلو چشممون باز می‌کنه. هر شب تازه‌ای که این گروه جوان‌ها دوباره در حلقه زمانی بیدار می‌شن، دروازه‌ایه به سمت کابوسی کاملاً متفاوت. یک شب در دل یک اسلشر کلاسیک فرو می‌ریم؛ جایی که توی جنگل تاریک، قدم به قدم صدای خش‌خش پشت سرشون میاد و ناگهان یه شکارچی با یه نقاب و کلنگ از دل سایه‌ها بیرون می‌زنه و با بی‌رحمی تکه‌تکه‌شون می‌کنه. شب دیگه، فضا کاملاً روان‌شناختی می‌شه و انگار خود ذهن کاراکترها داره علیه‌شون قیام می‌کنه.

اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شه. فیلم هم‌زمان از وندیگوهای افسانه‌ای گرفته، همون موجودات استخوانی و گرسنه‌ای که با گوشت انسان سیر می‌شن، در کنار گرگینه‌هایی که از پس مه سرد بیرون میان و دندان‌های نیش‌شون برق می‌زنه، برای شکار این شخصیت‌ها استفاده می‌کنه. حتی ترس‌های بی‌چهره‌ای هستن که بیشتر شبیه ترس‌های وجودی‌ خود آدم‌ها هستن؛ تجسمی از احساس گناه، اضطراب یا خاطرات تاریک که فیلم زیرکانه بارها به ما نشون می‌ده این هیولاها شاید بیرون نباشن، بلکه زاییده‌ی درون همین کاراکترها باشن.

این یعنی Until Dawn عمداً هر کلیشه و هر مدل ترسی که توی تاریخ سینمای وحشت جواب داده؛ چه ترس فیزیکی مثل تعقیب و قتل، چه ترس روان‌شناختی مثل فروپاشی ذهن، و چه ترس ماورایی مثل موجودات ناشناخته، رو آورده وسط میدون. شخصیت‌ها مدام بین این دنیای ترس‌ها پرتاب می‌شن، و جالب‌تر این‌که خود ما هم به عنوان تماشاگر، هیچوقت نمی‌دونیم قراره توی چرخه بعدی با چه نوع وحشتی روبه‌رو بشیم. این بازی مداوم با انتظارها و کلیشه‌ها، باعث می‌شه حتی وقتی فکر می‌کنیم می‌تونیم حدس بزنیم بعدش چی می‌شه، فیلم غافلگیرمون کنه، یا بهتر بگیم، ما رو در ترسی عمیق‌تر غرق کنه.

این ترکیب جسورانه، نشون می‌ده که سندبرگ فقط نمی‌خواسته بترسونه، بلکه می‌خواسته نشون بده وحشت چقدر می‌تونه تنوع و بُعد داشته باشه. خودش هم در مصاحبه‌ها گفته:

«تقریباً همه زیرژانرهای ترس رو امتحان کردیم تا ببینیم با این شخصیت‌ها چطور جواب می‌ده.»

فضاسازی و صدا؛ هم‌دست‌های وحشت

فیلم از نورپردازی سرد و سایه‌های بلند استفاده می‌کنه که هر قاب رو به یه تابلوی زنده از اضطراب تبدیل کرده. لوکیشن‌های مرطوب، مه‌آلود و ترک‌خورده، درست مثل پوستی که سال‌هاست زخمیه، خودشون یه داستان مستقل از وحشت دارن. موسیقی بنجامین والفیش هم یکسره با صداهای شکسته، ریتم‌های ناآرام و تنش‌زا، مغز تماشاگر رو تحت فشار می‌ذاره.

اینجا ترس فقط در جیغ و چاقو نیست؛ گاهی توی یه نگاه خالی، یه در نیمه‌باز، یا یه سکوت طولانی، ترسی جریان داره که حتی اگه چیزی هم رو‌به‌روت نباشه، باز ضربان قلبت رو می‌بره بالا.

نقطه‌ضعف‌ها؛ شخصیت‌هایی که می‌شه عمیق‌تر بودن

البته باید اعتراف کرد فیلم در بخش شخصیت‌پردازی، می‌تونست بهتر عمل کنه. آدم‌ها بیشتر ابزارند برای پیش بردن داستان ترسناک، تا شخصیت‌هایی که واقعاً دوست داشته باشی براشون نگران باشی. این شاید دلیل اصلی باشه که بعضی منتقدها، فیلم رو بیشتر یه نمایش تکنیکی از ترس دونستن تا یک درام انسانی عمیق. اما شاید همین هم انتخاب آگاهانه‌ای بوده؛ Until Dawn در اصل می‌خواست وحشت رو به اوج برسونه، بدون این‌که اجازه بده تماشاگر خیلی به شخصیت‌ها بچسبه و با خیال راحت نفس بکشه.

در نهایت Until Dawn فیلمیه که برای عاشقان ژانر وحشت، حکم یه مهمونی کامل از تمام ترس‌های ممکن رو داره. اگه دلت می‌خواد یه‌بار دیگه تو تاریکی مطلق غرق شی، نفست توی سینه حبس شه و هر صدای کوچیکی بلرزونتت، این فیلم دقیقاً همون چیزیه که باید ببینی. شاید شخصیت‌هاش در حد شاهکارهای درام قوی نباشن، اما خلاقیت در طراحی کابوس‌ها، فضاسازی نفس‌گیر و بازی جسورانه با زیرژانرهای ترس، باعث می‌شه «Until Dawn» یه تجربه به‌یادماندنی توی فهرست فیلم‌های ترسناک سال‌های اخیر باشه.

برچسب ها :

پرستو ساران

مقالات مرتبط

جیمز کامرون و اقتباس سینمایی رمان The Devils

جیمز کامرون پس از پایان پروژه Avatar: Fire and Ash، به همکاری با جو آبرکرومبی برای اقتباس فیلم The Devils، رمانی پرطرفدار با فضای فانتزی تاریک قرون وسطایی، پرداخته است. این اثر می‌تواند مسیر تازه‌ای در سینمای فانتزی و اقتباس رمان‌ها رقم بزند.

تیر 10, 1404

مقاومت هابیت‌ها در برابر فساد حلقه یکتا؛ تحلیل تماتیک و اخلاقی در دنیای ارباب حلقه‌ها

طرفداران ارباب حلقه‌ها اخیراً به رمزی پی برده‌اند که چرا هابیت‌ها به آسانی در برابر وسوسه‌های حلقه یکتا دام نمی‌افتند؛ این مقاومت ریشه در سرشت ساده و بی‌آلایش آنها، دوری از جاه‌طلبی و حرص و در نتیجه حفظ پیوستگی اخلاقی آنها دارد.

اسکارلت جوهانسون و کابوس نقش ابرقهرمان: بین هویت فردی و تسلیم در روایت‌های پرچیدمان

اسکارلت جوهانسون، بازیگر نقش بلک ویدو در مارول، درباره چالش‌های بازیگری در فرنچایز ابرقهرمانی و احساس محدود شدن نقش خود صحبت کرد. او اشاره کرده که گاهی صرفا وسیله‌ای برای پیشبرد داستان بوده و از تعهد طولانی مدت به چنین پروژه‌هایی رنج می‌برد.

دیدگاهتان را بنویسید